امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

کوچولوی من ، نفس بابا و مامان

14 ماهگی عشقم

سلام پسر مهربون مامانی ! باورم نمیشه که 14 ماه از با هم بودنمون گذشت ، ولی خدا رو شکر سعی کردم از تمام لحظه های با هم بودنمون به خوبی استفاده کنم.....تو این 14 ماهی که گذشت خیلی چیزا یاد گرفتی نزدیک به یه سالت که بود اولین قدم هات رو بدون کمک برداشتی ، لحظه های شیرینی بود وقتی منو بابایی دیدیم که داری خودت بدون کمک راه میری ... منو بابایی کلی ذوقت کردیم ، راستی امیرعلی منو بابایی عاشقتیم....ولی توی 12 ماهگی نمیتونستی خودت بدون کمک بایستی ، نزدیک به 13 ماهت که بود دیگه خودت بدون کمک وایستادی... منو بابایی وقتی می بینیم که با اون پاهای کوچولوت قدم برمیداری کلی ذوقت میکنیم....ایشالا روزی برسه که بزرگترین قدم های زندگیت رو برداری عزیز دلم تو...
27 ارديبهشت 1395

نفس مامان و بابایی ، یک سالگیت مبارک

سلام پسر مهربون مامانی ، مامان و ببخش که اینقدر دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم ، دلیلش اینه که کل وقت منو شما پر کردی ، تا  لپ تاپ و گوشی هم دست بگیریم شما هم می خوای خلاصه اینکه این روزا داستانای جالبی با شما داریم.... کم کم داره یه سال از اینکه خانواده ی ما سه نفره شده میگذره ، اینو میدونی یعنی چی....یعنی تولد یه سالگیت نزدیکه....هوراااا تولد....این روزا من کلی استرس دارم ،چون خیلی کار دارم ،دوست دارم تولدت رو به بهترین شکلی که میتونم برگزار کنم ایشالا....عمو هادی ، بابای زهرا و دوست بابایی ،زحمت کشیدن و تم تولدت رو برات طراحی کردن ، ایشالت بتونیم جبران کنیم خب بریم سراغ سفارش کیک واسا تولد فرشته ی مامانی... اول اینو بگم که قراره چ...
10 ارديبهشت 1395
1